دلی
به نام خدای دلهای پاک
چند سال که وبلاگ ام بازم نکردم از وقتی که پدر
نازنینم را از دست دادم دیگه حوصله هیچی را
نداشتم به نظر من زندگی همه ی آدم ها مث یه
کتاب رمان است که شادی وغم های زیادی دارد
از شهر مقدس خود به وطن بازگشتم و بعد از
دخترم که ده سالش هست خداوند یک پسر
شیرین وزیبا به من عطا کرد باشد که سپاسگزار باشم